مهدي وثوقنيا عکاس مستند، مدرس دانشگاه، متولد 1350 و فارغ التحصيل کارشناسی رشته عكاسي از دانشگاه آزاد هنر و معماري تهران است. عكاسي را از سال 1367 از طريق كلاسهاي آزاد انجمن سينماي جوانان فرا گرفت و از ابتداي شروع کارش در تجربه زیستن در دوران تغییرات اجتماعی ایران نگاهاش معطوف به عكاسي مستند شد. او در نمايشگاههاى متعددى در داخل و خارج از ايران شركت داشته كه حاصل آن تا حال 11 نمایشگاه انفرادی و بیش از 50 نمایشگاه گروهی میباشد .
همچنین کتاب انزلی در نشر نظر، 1393، پامنار نشر بن گاه ، 1394 از دو مجموعه او به چاپ رسید.کتابهای کهریزک پنجره رو به حیات، به روایت بیست و هفت عکاس، نشر هفت رنگ، 1394و صد سال عکاسی مناظر شهری در تهران، نشر علمی فرهنگی، 1399 نیز از تالیفهای او در گردآوری عکس به حساب می آید.
۱. میدانیم که شما سالها به عنوان عکاس مستند اجتماعی فعالیت کردید، چه شد که در میانهی دهه ی ۸۰ به عکاسی از مکانها و مناظر شهری علاقهمند شدید؟
خوب تجربه زیستن در دوران تغییرات اجتماعی ایران؛ انقلاب و جنگ، نگاه من را معطوف به عكاسي مستند اجتماعی کرده بود. آن ابتدا با تصور اینکه عکسهای ما میتواند تغییرات اجتماعی مثبتی ایجاد کند وارد این رشته شدم! ولی در ادامهی کارم به تدریج از امید اثرگذاری اجتماعی عکسها دور شدم و آنچه بیشتر مرا درگیر خود کرد سکوت جاری در عکس و شناخت رسانهی عکاسی بود. به نظرم عکس همچنان مجالی برای دوباره اندیشیدن در دنیای پر سرعت زندگی مدرن ایجاد می کند. با عبور از سی سالگی به دنبال جستجوی عمیقتری در پیرامونم بودم. دریافتم آنچه در اطراف من در حال تغییر و دگرگونی است جای بررسی و کشف عمیقتری دارد و این کار میتوانست با عکاسی منظره شهر برایم بهتر صورت بگیرد.

۲. آیا نسبتی میان آثار خودتان با جریان مکان نگاریهای جدید در قرن بیستم میبینید؟ اگر نسبتی هست نظرتان در رابطه با این فاصلهی زمانی چیست؟
شاید در شروع، کار خودم را خیلی شفاف به آن جریان نسبت نمیدادم اما رفته رفته علاقهمند شدم تا از طریق عکاسی در این زمینه مطالعه کنم. به هر حال همه میدانیم که مکان نگاری نوین و نمایشگاهی که در سال ۱۹۷۵ توسط جنکینز برگزار شد مهمترین نمایشگاه قرن بیستم بود و زیباییشناسی عکاسی را تحت تاثیر قرار داد.
حس میکنم آنچه آن زمان برای عکاسان امریکایی مطرح شده بود مسئلهای است که ما در چند دههی اخیر در ایران با آن روبرو هستیم. ما با تغییرات زیادی در جنبههای مختلف شهری و پیرامون آن روبرو بودهایم و مسئله تنها تخریب و نوسازی به عنوان اموری بدیهی نبوده است. به هر جهت من احساس میکنم چشم اندازهای ما نزدیکی زیادی به وضعیت جامعهی در حال گذار ما دارد. بناها و فضاهای جدید، بیهویت و گاه هم شکل در کنار بقایای آثار گذشته شکلی دوگانه از حال ایران حال را به من نشان میداد.
۳. از نگاه شما این شکل از عکاسی برای ارائهی نمایشگاهی مناسبتر است یا چاپ کتاب؟ این را از این جهت میپرسم که دو مجموعهی اخیر شما هر دو در قالب کتاب هم منتشر شده است.
طبیعتا ارائهی آثار در نمایشگاه یا کتاب هر کدام مزیتهای خودش را دارد. به نظرم تماشای عکسهای منظره به خصوص اگر در سایزهای بزرگ چاپ شده و در فضاهای درخور خود ارائه شوند امکان بالایی برای ارتباط مخاطب با اثر ایجاد میکنند. اما باید در نظر داشت که در شرایط زندگی پرسرعت و شلوغ امروزی بسیاری از نمایشگاهها از مخاطب قابل توجهی برخوردار نیستند و کتاب مجال بهتری برای بررسی بیننده به وجود میآورد. کتاب تا سالها باقی می ماند بنابراین کسانی که به هر دلیلی نمایشگاه را از دست دادهاند میتوانند کتاب عکس را ببینند. از سوی دیگر به نظرم کتاب فرصت و خلوت بیشتری را برای واکاوی ذهنیت عکاس فراهم میآورد. البته ویژگیهای کتاب اعم از طراحی، ابعاد و چاپ در تاثیرگذاری آن مهم هستند.

۴. کتابها تا چه اندازه در دیده شدن مجموعههای شما اثرگذار بودند؟
کتاب مجموعهی انزلی اولین کتاب عکس من که توسط نشر نظر بود، به طور گسترده دیده شد و افرادی از طیفهای مختلف را با من در ارتباط کرد و باعث شد نظرات مختلفی را دربارهی این مجموعه به دست بیاورم. از آن جا که به همت ناشر این کتاب در خارج از کشور هم پخش شد تاثیر زیادی در دیده شدن آثار من داشت. مثلا خانمی ایرانی در انگلستان در جستجوی خود کتاب را آمازون تهیه کرده بود و برای پروژه دکترای خود که از آن استفاده کرد .
کتاب مجموعهی پامنار هم که توسط نشر بن گاه به واسطه نوع چاپ و صحافی متفاوت اش اگرچه به اندازهی انزلی دیده نشد اما باز هم اثرگذاری خود را داشت و باعث شد مسیر تثبت شده ای در کار پیدا کنم . به هر حال گرفتن نظرات مخالف و موافق دربارهی کتابها من را به شیوهی کاری که در حال انجام آن بودم آگاهتر کرد.
۵. آیا همچنان میخواهید این شکل از پروژههای شهر محور یا محله محور را ادامه دهید؟
بله فکر میکنم همچنان این علاقهمندی در من وجود دارد که دربارهی منظره حال در ایران جستجو کنم. در این راستا در حال حاضر در کنار کارهای دیگرم مشغول پروژهای بزرگتری با عنوان «افق های سرد» هستم که سعی دارد بخش بیشتری از ایران حال را به نمایش بگذارد. نمیدانم در سال های بعد ایران چه شکلی خواهد داشت اما برای من ثبت امروز آن مهم است.

۶. علاوه بر کار شخصی خودتان، در نمایشگاه «چشم اندازهای پیش رو» و کتاب «۱۰۰ سال عکاسی منظره در تهران» به معرفی عکاسانی پرداختید که از سالهای گذشته تا امروز این شکل از عکاسی را دنبال میکردند. با چه هدفی این کار را انجام میدهید؟
وقتی عکاسی مناظر شهری را شروع کردم دریافتم که در عکاسی ایران منظره از دیدگاههای مختلفی مورد بحث بوده است. این مسئله باعث شد در کنار تدریس این رشته در دانشگاه و مراکز دیگر، از طریق عکسهای مناظر پژوهشی در تاریخ خودمان داشته باشم. تجربه و مطالعهی دیداری من در سالهای کار نشان میدهد که معمولا عکاسان ما سعی داشتند از شهر گریز بزنند و به دنبال معنا در بیرون از شهر باشند. از این رو عکسهای ما بیشتر حول روستاها، طبیعت و فضاهای غیرشهری شکل میگرفت و هر چه به دورهی اخیر میرسیم این نگاه از حاشیه به سوی مرکز آمده و امروزه تمرکز نگاه عکاسان بر مناظر شهری است که البته بخشی از آن میتواند شامل عکسهایی از حاشیهی شهرها به ویژه شهرهای بزرگ هم باشد.
تلاش من در کارهایی که ارائه دادم این بوده که بخشهایی را که کمتر دیده شده و یا به یک نوعی در کانون توجه جامعهی هنری ما نبوده است را در معرض دید مخاطب قرار دهم.
استفاده از محتویات مجله کادر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
گفتگو: هستی ظهیری

