بابک کاظمی عکاس و هنرمند خودآموخته متولد ۱۳۶۲ در اهواز است. او در میانه ی دهه ی ۷۰ کار خود را با عکاسی مستند آغاز کرد اما امروزه بیشتر به واسطه ی فتومونتاژها، چاپ های آلترناتیو و آثار چند رسانه ای اش شناخته می شود. او در آثارش با تمرکز بر تاثیر تولید نفت بر منطقه ای که در آن بزرگ شده به بررسی تاریخ استان خوزستان می پردازد.
آثار بابک کاظمی تاکنون در نمایشگاه های بسیاری در ایران و سایر کشورها به نمایش در آمده و مجموعه های بسته پیشنهادی گروه پنج به اضافه یک، آلیس در سرزمین پارسی، هدیه کشور دوست و همسایه، ترشی ایرانی و خروج خسرو و شیرین برخی از مطرح ترین آثار این هنرمند هستند.
هستی ظهیری: با توجه به دو دهه فعالیت حرفهای شما در زمینهی هنر میتوانیم راجع به جوانب مختلف آثارتان صحبت کنیم؛ اما در این مصاحبه علاقهمندیم بیشتر در رابطه با استفادهی شما از فرایندهای قدیمی و جایگزین در عکاسی بدانیم. به عنوان یک عکاس خودآموخته آشنایی شما با عکاسی آلترناتیو و امکانات آن از چه زمانی آغاز شد؟
بابک کاظمی: قدیمتر روی نگاتیوها نفت میریختم، نقاشی میکردم و یا روی آنها خراش میدادم یا مثلاً ژلاتین فیلمهای پولاروید را برمیداشتم. اما حدود ۱۰ سال پیش با پرگل فیلمی دیدیم که در آن عکاس خودش را معرفی میکرد و میگفت در تاریخ عکاسی بالای ۱۰۰ مدل چاپ هست که عکاسان معاصر سه روش آن را بیشتر استفاده نمیکنند. همین چاپهای معمول، سیاه و سفید و اسلاید را به کار میبرند یا کارشان را به مؤسسات چاپ میدهند در حالی که بیش از صد روش چاپ در تاریخ عکاسی وجود دارد. از آن جا جرقهای برایم خورد که شروع کنیم و خودمان یاد بگیریم.
دیدم چه جالب دیگر نیازی به این کارهایی که من میکنم نیست و آن حس و حالی که به دنبالش بودم در این چاپها به دست میآید؛ چون بالای صد نوع چاپ هست. به عنوان مثال چاپ کربن، چاپ آلبومن، چاپ سالت و چاپ گام و غیره … با این تکنیکها آن اتفاقهایی که من به دنبالش بودم میافتد.
در ابتدای کار منابع اطلاعاتی زیادی نبود و در ایران هم آن موقع هر چه گشتم متأسفانه کسی بلد نبود که حداقل ما در اول کار آنقدر به بیراهه نرویم. شروع کردیم به آزمون و خطا کردن. دائم با روشهای مختلف تجربه میکردیم؛ چون یک سری از داروها در ایران نبود و باید خودمان درست میکردیم. تماماً به صورت تجربی شروع کردیم و در نتیجه بعضی از فرمولها هم یک چیز دیگری شد. به هر حال راههای مختلفی را امتحان کردیم تا بالاخره به نتیجه رسیدیم. در اصل شروع کار خیلی اتفاقی بود.
ه.ظ: تا به حال تکنیکها و فرایندهای متفاوتی را در کارهایتان استفاده کردهاید. چطور روش مناسب هر پروژه یا مجموعه را انتخاب میکنید؟
ب.ک: من آدم فنیای هستم. در روز اگر کاری نداشته باشم به اندازهی یک ساعت یا دو ساعت عکاسی میکنم و دلبستگی زیادی به عکس مستند دارم. اگر در عکاسی از سوژههایی که با آنها مواجهم ببینم که عکسی که گرفتهام آن «آنِ عکاسانه» را دارد دیگر به آن دست نمیزنم و کاریش ندارم. اما اگر آن حس را فقط خودم دریافت کرده باشم به نظرم نیاز به تغییراتی دارد تا آن حس بیشتر به مخاطب منتقل شود. ممکن است در آن لحظه نتوانسته باشم عکس خوبی بگیرم یا سوژه در موقعیت چندان خوبی نباشد در این شرایط به سمت تغییر عکسها با روشهای چاپ یا چیدمان عکسها میروم. به نظرم زمانی که میبینم این توانایی در عکسهای من کم است به سمت که دخل و تصرفهایی که دوست دارم میروم.
ه.ظ: از نگاه شما استفاده از فرایندهای قدیمی عکاسی چه لایههای معنایی تازهای را در آثارتان ایجاد میکند؟
ب.ک: مسلماً لایههای زمانیای که در عکس از طریق این فرایندها ایجاد میشود برای خود عکاس و بینندهاش جذاب است. اما این مربوط به زمانی است که میخواهم با بینندهام در مورد کارها صحبت کنم و وارد بحث شویم و دیالوگ کنیم. فکر کردن به این لایهها مربوط به بعد از تولید است این که صحبت کنیم چه اتفاقاتی افتاده است؛ اما پیش از آن و در زمان تولید بیشتر به دنبال موضوعات بصری هستم.
ه.ظ: با توجه به تاریخ عکاسی میدانیم که در گذشته علیرغم استفاده از اصول کلی بسیاری از افراد روشها را برای استفاده شخصیسازی میکردند. میخواهم بدانم شما تا چه اندازه روشهای خود را شخصیسازی میکنید؟ به طور مثال آیا ترکیبات شیمیایی، ابزار مورداستفاده و شیوهی کار با آنها را تغییر میدهید؟
ب.ک: چند سال پیش که ما دنبال یادگیری این روشها بودیم هر کس یک فرمولی استفاده کرده بود. تا حد زیادی همه فن را گفته بودند؛ اما فوت کار را نگفته بودند؛ چون یک چیزهایی خیلی شخصی است و به هر عکاسی ربط دارد. من هم تقریباً تمام تلاشم همین است. از همان موقع که روی عکسهایم نفت میریختم میخواستم یک روش شخصی داشته باشم. دائم داروها را تست میکردم. نیترات نقره را با خلوص مختلف امتحان میکردم. چون موادی که در ایران بود خلوصش فرق میکرد. آبوهوا تأثیر مهمی دارد به خصوص آب خیلی در تغییراتی که در عکس ایجاد میشود اهمیت دارد. همهاش با آزمون و خطا و گاهی شانسی با چاپی مواجه شدم که همهاش برایم جذاب بود. من به دنبال خرابیها و آسیبهایی بودم که در این شیوه اتفاق میافتد و بالاخره با آزمون و خطا به آن رسیدم.
چون پروسهی کار برای من از خود محصول خیلی لذتبخشتر است برای همین به طور ناخودآگاه این اتفاق برایم میافتد که پروسهام شخصی شود. من به دنبال لذتی هستم که در حین کار میبرم. هم از سختیها و هم از قشنگیهایش لذت میبرم البته که بیشترش سختی است ولی آن اتفاقات سخت که در حین امتحان کردن میافتد را هم دوست دارم.
ه.ظ: در برخی مجموعههای قدیمیتر نظیر «شیرین و فرهاد» و «آلیس در سرزمین پارسی»، عکسها را به صورت دیجیتالی تغییر دادهاید. با توجه به علاقهمندیتان به استفاده از فرایندهای قدیمی و جایگزین آیا دستکاریهای دیجیتالی را کنار گذاشتهاید؟
ب.ک: من چیزی را کنار نمیگذارم. این موضوع بستگی به سوژهام دارد که بخواهم به چه شیوهای آن را انجام دهم. زمانی که آن کارها را انجام میدادم در واقع کنجکاوی یک عکاس در مورد تکنولوژی تازهای بود که آمده بود و قصدم استفاده از تواناییهای آن مدیوم بود. این مجموعه هیچوقت تبدیل به یک نمایشگاه انفرادی نشد و خیلی کار شخصیای بود و قرار نبود نمایشش بدهم. اما آنقدر با استقبال مردم روبرو شد که راه خودش را پیدا کرد. اما به عنوان بخشی از رزومهام مایل نبودم یک سری کارهای شخصی و خانوادگیام پخش یا دیده شود. به هر حال مخاطبان و مردم هم تعیین میکنند که چه چیزی را دوست دارند و این هم جزئی از آن کار بود. از آن زمان دیگر به سمت دستکاری دیجیتالی نرفتم؛ اما ممکن است به آن برگردم.
ه.ظ: تا چه اندازه نقش پیشآمدگی و اتفاق در فرایندهای مورداستفادهی شما پررنگ است؟
در کار من اتفاق نقش پررنگی دارد. من تمرکزم را روی نتیجهی نهایی میگذارم و به آنچه در محصول نهایی اتفاق میافتد تا ۵۰ درصد آگاهم اما در را برای موضوعات غیرقابلپیشبینی باز میگذارم. به همان دلیل که پروسه برای من لذتبخش است و نتیجهی کار من بصری است من در را به روی اتفاقات باز میگذارم و به هر اتفاقی خوش آمد میگویم. زیاد سختگیری نمیکنم که دقیقاً چه نور و چه شرایطی باشد. بیشتر عکاسان این طور دقیق هستند؛ اما چون آن اتفاق بصری برایم مهمتر است این اتفاقات را با خوش آمد گویی میپذیرم. واقعیتش این است که کارهایی را که خراب میشوند و به لحاظ تکنیکی یا شیمی خوب از آب در نمیآیند هم برایم مهم هستند و آنها را نگه میدارم.
ه.ظ: نفت در مجموعههای مربوط به محل تولد و شهر شما چه در مقام موضوع و چه به عنوان بخشی از فرایند تولید آثار نقش پررنگی داشته است. این ارتباط برای شما چطور شکل گرفت؟
سوژهی نفت واقعاً مختص به خوزستان نیست؛ اما زندگی شخصی مردم خوزستان و نواحی نفتخیز خیلی به نفت وابسته است. نفت در آن منطقه زیاد است و یکجورهایی فرهنگ نفتی برای کسانی که در خوزستان زندگی میکنند خیلی پررنگ است. علاوه بر این فرایندهای نفتی هم خیلی زیاد هستند. برای همین من برای بازی با واژههای مربوط به نفت و به طور کل این متریال خیلی برایم مهم بود. در واقع شروع اولیهی کار من با نفت بود. من از نقاشی به عکاسی آمدم و برایم موضوع رنگوروغن به عنوان یکی از فرآوردههای نفتی مهم بود برای همین تصمیم گرفتم با نفت روی عکسها کار کنم. عکسها را توی نفت میخواباندم و دنبال اتفاقاتی بودم که در عکس میافتد. انگار به نوعی هنر من و هنر این منطقه هم حاصل فرآوردههای نفتی است.
ه.ظ: در انتها مایلم در مورد توجه بازارهای هنر به این عکسها بدانم. آیا عکسهایی که با شیوههای قدیمی و یا جایگزین تولید میشوند جایگاه خوبی در بازار هنر دارند؟ موضوع ماندگاری این عکسها به چه صورت است؟
کار با مواد و متریال مختلف جذابیت عکس را برای خریدار بالا میبرد که میتواند یک کار تکنسخهای داشته باشد که بر خلاف تکثیر عکسها است. به همین دلیل به نظرم بعضیاوقات در بازار هنر و فروش جواب میدهد.
به نظرم ماندگاری این عکسها را تاریخ عکاسی ثابت کرده است. من بابت ماندگاری تا به حال مشکلی نداشتهام. اگر کسی اصول اولیهی شیمی را رعایت کرده باشد عکسها کاملاً ماندگار خواهند بود. مثلاً ما میبینیم یک «چاپ سالت» یا «آلبومن» چه در عکسهای قاجار خودمان و چه در عکسهای تاریخ عکاسی هنوز باقیمانده و از بین نرفته است. اما عکسهایی که خودمان چاپ میکنیم یا برای چاپ بیرون میدهیم علیرغم تضمینی که شرکتها برای ماندگاری ۵۰ تا ۱۰۰ سالهی عکسها میدهند پس از مدتی تغییر رنگ در عکس مشهود است. انگار موضوع ماندگاری عکسهای جدید را کسی ندیده؛ اما تاریخ عکاسی ماندگاری عکسهای قدیمی را به چشم دیده و تأیید کرده است.
استفاده از محتویات مجله کادر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
گفتگو: هستی ظهیری