داستان‌های پشت‌پرده‌ی 10 عکس ماندگار در تاریخ 70 ساله‌ی مگنوم

میچ سایر

در سال 1947 میلادی چهار عکاس سرشناس، یعنی رابرت کاپا، هانری کارتیه برسون، جورج راجر و دیوید (چیم) سیمور، آژانس عکس مگنوم را پایه‌­گذاری کردند.

این مؤسسه در طول عمر 70 ساله‌ی خود برخی از به‌ یاد ماندنی‌ترین تصاویر دنیا را به ثبت رسانده است؛ از عکس مرد تانکی در میدان تیان‌آن‌من گرفته تا تصویر چشمان نافذ دختر افغان که بر جلد مجله‌ی نشنال جئوگرافیک نقش‌بست و تا ابد نمادی از جنگ و امید باقی خواهد ماند. اعضای این آژانس با حضور فراگیر خود در سرتاسر جهان و پوشش طیف وسیعی از موضوعات – از نظامیان وفادار در جنگ داخلی اسپانیا گرفته، تا پراکندن خاکستر ماهاتما گاندی در رودخانه‌ی گنگ – همواره در زمینه‌ی عکاسی خبری پیشگام بوده‌‌اند. در ادامه 10 عکس ماندگار از عکاسان مگنوم را خواهید دید که از میان مجموعه‌ای‌ عظیم، شامل بیش از 200 هزار عکس در طول چندین دهه گلچین شده‌اند.

لئونارد فرید
استقبال از دکتر مارتین لوترکینگ جونیور در ایالات‌متحده پس از دریافت جایزه نوبل (1964)

اهدای جایزه‌ی صلح نوبل در سال 1964 به دکتر مارتین لوترکینگ جونیور با رقابت پرحاشیه بین لیندون ‌بی. جانسون و بری گلدواتر برای کسب مقام ریاست جمهوری ایالات‌متحده هم‌زمان شده بود. لئونارد فرید در این عکس کینگ را در حالی به تصویر کشید که حامیان او با شور و اشتیاق از او، سوار بر یک ماشین روباز در خیابان‌های شهر بالتیمور، استقبال می‌کردند. در آن دوران در آمریکا، جنبشی ملی در راستای افزایش مشارکت سیاه‌پوستان در انتخابات شکل گرفته بود. لئونارد فرید که به شکلی خستگی‌ناپذیر جنبش حقوق مدنی آمریکا را به تصویر می‌کشید، سال قبل نیز از «راهپیمایی در واشنگتن» و سخنرانی ماندگار کینگ به نام «رؤیایی دارم» عکاسی کرده بود. عکس فرید نه ‌تنها حمایت مشتاقانه‌ی مردم آمریکا از کینگ را به نمایش می‌گذارد، بلکه نقطه‌ی عطف بزرگی را در جنبش حقوق مدنی آمریکا نشان می‌دهد. به عبارتی، هم‌زمانی اهدای جایزه صلح نوبل به کینگ و تصویب لایحه‌ی حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴، نشان حمایت ساختار حکومت از تلاش مردم برای رسیدن به آزادی و سرافرازی بود.

استیو مک‌کوری
شربت‌گل، دختر افغان، در اردوگاه پناه‌جویان در «نصیر باغ»، 1984

اگرچه تصویر دختر افغان پس از اولین چاپ بر روی جلد مجله‌ی نشنال جئوگرافیک در سال 1985 تاکنون میلیون‌ها بار بازنشر شده، ما به‌تازگی از هویت واقعی او مطلع شده‌ایم. استیو مک‌کوری عکس این دختر 12 ساله‌ی پشتون را در اردوگاه پناه‌جویان در نزدیکی مرز افغانستان و پاکستان گرفت. نگاه خیره و ثابت چشمان زمردین او به دوردست‌ها به‌سرعت به نمادی جهانی از بحران پناه‌جویان و ارزش والای جان انسان‌ها تبدیل شد. (روزنامه‌ی واشنگتن‌پست در یکی از مطالب خود این تصویر را شاخص‌ترین عکس نشنال جئوگرافیک در طول تاریخ 100 ساله‌ی این مجله نامید.) تحقیقات مجله‌ی نشنال جئوگرافیک در سال 2002 هویت و سرگذشت باورنکردنی این دختر را نشان داد. نام او شربت‌گل بود؛ دختری که پس از مرگ والدینش بر اثر اصابت بمب‌های شوروی، به همراه مادربزرگ و چهار فرزند دیگر خانواده از کوهستان‌های پاکستان عبور کردند. شربت‌گل تصویر معروفش را برای اولین بار در سال 2002 روی جلد مجله نشنال جئوگرافیک دید.

رابرت کاپا
سربازان ایالات‌متحده در حال حمله به ساحل اوماها در عملیات پیاده‌سازی در نرماندی (حمله‌ی نخست، 1944 میلادی)

رابرت کاپا، از بنیان‌گذاران آژانس مگنوم، با پوشش پیوسته‌‌ی وقایع جنگ توانست یک‌ تنه آوازه‌ی این مؤسسه و عکاسانش را، که برای ثبت لحظات تاریخی حاضر بودند جانشان را به خطر بیندازند، گسترش دهد. کاپا در طول جنگ جهانی دوم تنها عکاسی بود که در روز پیاده‌سازی در نرماندی(1944) به سربازان گروهان «ای» در خط مقدم پیوست. عملیاتی که یکی از مرگبارترین تهاجم‌های نظامی در تاریخ تلقی می‌شود؛ مرگ 2400 سرباز آمریکایی در یک روز. کاپای عکاس در بارش بی‌وقفه‌ی خمپاره‌ها و جنازه‌‌‌های سربازانی که با حرکت امواج در امتداد این ساحل دودآلود غلت می‌خوردند، حمله‌ی آمریکا به نرماندی را به تصویر کشید. ببعض‌ها تار بودن تصاویر را به اضطراب کاپا در لحظه یا یک تصمیم زیبایی‌شناختی برای نشان دادن شرایط غبارآلود جنگ نسبت داده‌اند. اما این مسئله دلیل ساده‌تری داشت. یکی از کارکنان لابراتوار موقع ظهور عکس‌ها، دمای محفظه‌ی خشک‌کن را بیش از حد بالا برده بود، که منجر به ذوب شدن امولسیون و جاری شدن آن روی کاغذ شد و تنها 11 عکس از مجموع 106 عکس کاپا از این رویداد باقی مانده است.

استوارت فرانکلین
تصویر «مرد تانکی» در میدان تیان‌آن‌من، در مقابل ردیفی از تانک‌های T59 (1989)

نابرابری در اصلاحات اقتصادی و اجتماعی دهه‌ی 80 میلادی و تضعیف مشروعیت رهبری چین در دوران پس از انقلاب فرهنگی، سلسله‌ای از اعتراضات سراسری در کشور را در پی داشت. استوارت فرانکلین که در اولین دور از تظاهرات حامیان دموکراسی در میدان تیان‌آن‌من شهر پکن حضور داشت اینگونه توصیف کرده: «همه‌چیز حس و حال یک فستیوال را داشت». با این حال پس از چند هفته اعتراض، این فضا با دخالت نیروهای نظامی به‌سرعت رو به تیرگی گذاشت. سربازان بدون هیچ اعلام قبلی شروع به تیراندازی به‌سوی معترضان در حال فرار کردند. از سوی دیگر، نیروهای نظامی محل اقامت فرانکلین و خبرنگاران دیگر را قرنطینه کردند. فرانکلین این عکس را از طبقه‌ی ششم هتل گرفت. این عکس یک کنشگر ناشناس را مقابل ردیفی از تانک‌ها نشان می‌دهد که لحظاتی بعد، از یکی از آن‌ تانک‌ها بالا رفت تا با سرباز داخل آن حرف بزند. اگرچه نیروهای نظامی این کنشگر را به‌سرعت از روی تانک پایین آوردند، اما عکسش به نمادی از شجاعت و مقاومت در برابر ظلم تبدیل شد. این عکس ممکن بود به خاطر ضبط نوشته‌ها و مستندات خبرنگاران از سوی مقامات چین، هرگز منتشر نشود؛ اما فرانکلین توانست با کمک یک دانشجوی فرانسوی که به پاریس می‌رفت نگاتیو را در قوطی چای پنهان کند و این عکس را به دست مگنوم برساند.

مارک ریبو

جان‌رُز کازمیر، دختر آمریکایی که در راهپیمایی ضد جنگ ویتنام در سال 1967 روبروی ساختمان پنتاگون، در برابر سربازان گارد ملی ایالات‌متحده ایستاد.

هویت برخی از تصاویر تا ابد با جنبش‌ها یا لحظات خاصی در تاریخ پیوند خورده است. عکس «دختر هیپی» مارک ریبو نیز از این قاعده مستثنا نبوده، و مظهر مقاومت جنبش ضد فرهنگی در دهه‌ی 60 میلادی است. در تاریخ 21 اکتبر سال 1967 میلادی، ده‌ها هزار معترض علیه جنگ ویتنام روبروی ساختمان پنتاگون با 2500 سرباز گارد ملی ایالات‌متحده مواجه شدند که به تجهیزات ضد شورش، تفنگ، و سرنیزه مجهز بودند. ریبو در این عکس جان‌رُز کازمیر، دختر نوجوان 17 ساله‌ای را به تصویر می‌کشد که به‌آرامی یک شاخه گل داوودی را مقابل ردیفی از سربازان گارد ملی گرفته است. اگرچه ریبو در سال 2016 درگذشت، اما امروز عکس او بیش از هر زمان دیگری تداعی‌گر‌ اعتراضات خشونت پرهیز است. جاناتان بکمن در سال 2016 تصویری از یک زن سیاه‌پوست غیرمسلح به نام ایشیا اوانز را منتشر کرد که روبروی گروهی از نیروهای پلیس ایستاده است. این تظاهرات صلح‌آمیز در شهر باتون‌روژ ایالت لوئیزیانا در واکنش به تیراندازی مرگبار پلیس به دو جوان سیاه‌پوست به نام آلتون استرلینگ و فیلاندو کستیل آغاز شده بود. بسیاری قامت مصمم و خونسرد اوانز در مواجهه با پلیس ضد شورش را با این عکس ریبو در دهه‌ی 60 مقایسه کرده‌اند.

ایو آرنولد

تصویر مالکوم ایکس در حال بازدید از مشاغل متعلق به مسلمانان سیاه‌پوست (1962)

ایو آرنولد، اولین عکاس زن مگنوم تجربیاتی مانند عکاسی از مرلین مونرو و گاوچرانان در دشت‌های مغولستان را در کارنامه‌ی خود داشت. با این حال یکی از شاخص‌ترین پروژه‌های او، که در سال 1960 و برای مجله‌ی لایف انجام گرفت، مستندسازی زندگی مالکوم ایکس و نقش او در جنبش «امت اسلام» بود. حضور آرنولد به‌عنوان یک عکاس سفیدپوست در ابتدا با استقبال ملی‌گرایان سیاه‌پوست مواجه نشد. او به یاد دارد که در اولین روز از این پروژه، پشت ژاکتش را با ته سیگار سوزانده بودند. با این حال بین او و مالکوم ایکس رابطه‌ی دوستانه‌ی غیرمنتظره‌ای شکل گرفت. آرنولد بعداً دربار‌‌ه‌ی این چهره‌ی نامدار در جنبش حقوق مدنی آمریکا نوشت که: «مالکوم در این پروژه‌ی بی‌سروصدا به‌گونه‌ای درخشان همکاری کرد.» او همچنین به آرنولد در پیدا کردن سوژه‌ها و هماهنگی‌ برای عکاسی از آن‌ها کمک می‌کرد. این پرتره از مالکوم ایکس تصویر او را به‌عنوان فردی خویشتن‌دار، قدرتمند، و آراسته در فرهنگ عامه حک کرده است. میراث عکس آرنولد اخیراً الهام‌بخش یکی از آثار ساموئل فوسو، عکاس اهل کامرون شد. فوسو در خودنگاره‌ای به نام مالکوم ایکس در سال 2008، خود را به جای سوژه‌ی این عکس قرار داد.

پل فوسکو

عکس بدون عنوان از پنجره‌ی قطار تشییع‌کننده‌ی رابرت اف. کندی (1968)

بیشتر پرتره‌ها تصویری یگانه از سوژه را به نمایش می‌‌گذارند. اما عکس‌های «قطار تشییع‌کننده‌ی رابرت اف. کندی» تمرکز را برجایی بیرون از سوژه‌ی اصلی قرار می‌دهد و رابرت کندی را از خلال جمعیت سوگواری به تصویر می‌کشد که به پیکر او هنگام تشییع از شهر نیویورک به سمت آرامستان ملی آرلینگتون در واشنگتن دی. سی. ادای احترام می‌کنند. این پروژه‌ از طرف مجله‌ی «لوک» به فوسکو واگذار شده بود، برای همین او توانست به‌طور اختصاصی مجوز عکاسی از درون قطار را دریافت کند. تصاویر به‌دست‌آمده نمایشگر طیف گسترده‌ای از دو میلیون آمریکایی بود که برای بدرقه‌ی تابوت کندی آمده بودند. این تنوع بیانگر ابعاد حمایت کندی از تمام اقشار آمریکایی بود. در این عکس که دو نفر را همراه پلاکاردی با پیام خداحافظی به نمایش می‌گذارد، تار شدگی حاصل از حرکت قطار را می‌توان نمادی از احساس فقدان یک ملت پس از ترور کندی دانست.

چین‌چی چانگ

مهاجری تازه ‌از راه ‌رسیده در شهر نیویورک روی پله‌های خروج اضطراری نودل می‌خورد. (1998)

چین‌چی چانگ در مجموعه‌ی عکس‌هایی که خلق آن‌ها تقریباً دو دهه به طول انجامید، زندگی ساکنان محله-ی چینی‌ها در منهتن را به تصویر می‌کشد. مهاجران غیرقانونی در عکس‌های چانگ – که به شکل قاچاقی از استان فوجیان چین آمده‌ بودند – مجبور بودند به مشاغل دشوار با دستمزد پایین تن بدهند تا در کنار تأمین زندگیشان در ایالات متحده، بخشی از درآمدشان را برای خانواده‌هاشان ارسال کنند. زندگی بی‌تجمل سوژه در عکس با زندگی شهری پر جنب‌وجوش در پس‌زمینه در تضادی ناخوشایند است؛ سبکی از زندگی که تعداد کمی از این مهاجرین آماده‌ی رویارویی با آن بودند. به گفته‌ی چانگ، تجربه‌ی شخصی‌اش به‌عنوان یک مهاجر از تایوان در دهه‌ی 80 و زندگی کنونی‌اش در اتریش، الهام‌بخش رویکرد عکاسانه‌ی او برای به تصویر کشیدن مفاهیم بیگانگی و تعلق‌خاطر است. چانگ با عکس‌هایش تلاش‌ها و از خودگذشتگی‌های گروهی را به تصویر می‌کشد که معمولاً از دید ما پنهان می‌مانند.

الک سوث

چارلز، وِیسا، مینه‌سوتا (2002)

همانند رودخانه‌‌ای که در عنوان مجموعه خودنمایی می‌کند، مجموعه‌ی «آرمیدن در کنار می‌سی‌سی‌پی»ِ الک سوث نیز از کنار کلیساها، روسپی‌خانه‌ها، و منازل در قلب آمریکای مرکزی گذر می‌کند. بسیاری این مجموعه را به ‌دلیل رویکرد آرام و مرثیه مانندش نسبت به عکاسی خبری، با «آمریکایی‌ها»ی رابرت فرانک مقایسه می‌کنند. سوث در عکس‌های خود مناظر مستندگون را با پرتره‌هایی ژست گرفته ترکیب می‌کند. این عکس از مردی به نام چارلز گرفته شده که حاصل توقف تصادفی سوث در نزدیکی خانه‌‌ی اوست. سوث در حال عبور از جاده ناگهان احساس کرد که باید صاحب این ‌خانه‌ی عجیب را ملاقات کند. صاحب‌خانه، یعنی چارلز، خانه‌‌ی‌ دست‌ساز خود را به سوث نشان داد. در این تصویر، چارلز روی سقف طبقه‌‌ی چهارم خانه‌ی خود ایستاده و دو ماکت هواپیما را در دست دارد. سرگرمی او و دخترش، ساختن‌ این نمونَک‌هاست. دو سال پس از تکمیل این مجموعه، سوث با پیشینه‌ی درخشانی که در عکاسی هنری داشت، در کنار عکاسان خبری دیگر به عضویت مگنوم درآمد.

رنه بوری

ارنستو چه‌گوارا در وزارت صنعت. تصویر چه‌گوارا، سیاستمدار آرژانتینی و وزیر صنعت در طول یک مصاحبه‌ی اختصاصی در دفتر کارش (1963)

چه‌گوارا در میانه‌ی بحران موشکی کوبا از رنه بوری و لورا برکوئیست، خبرنگار مجله‌ی «لوک» دعوت کرد تا به بحث پیرامون این درگیری بپردازند. ملاقات برکوئیست و این چهره‌ی انقلابی آرژانتینی، که در دفتر کار موقت او و در طبقه‌ی هشتم هتل ریویرای هاوانا برگزار شده بود، به‌سرعت تبدیل به بحث‌وجدلی طوفانی شد. این مسئله به بوری اجازه داد تا بدون جلب توجه به عکاسی بپردازد. او در طول دو ساعت هشت حلقه نگاتیو را تمام کرد و توانست چه‌گوارا را در حالات مختلف، از راه رفتن مقابل نقشه‌ی‌ کوبا که یک دیوار را به‌طور کامل پوشانده بود گرفته تا پوزخندش در لحظه‌ای پرحرارت مصاحبه را ثبت کند. در این میان، ماندگارترین عکس او را در حالی نشان داده که به صندلی خود تکیه داده، سیگار برگ هاوانایی را در گوشه‌‌ی لبش قرار داده، و چهره‌ای متفکر به خود گرفته است. یکی از نمادین‌ترین پرتره‌های چه گوارا. بوری میراث به جا مانده از این تصویر را نه به مهارت خود، بلکه به سوژه نسبت می‌دهد. او بعدها در مورد این عکس گفت: «علت معروف بودن این تصویر من نیستم، بلکه همان مردی است که سیگاری بر گوشه‌ی لب دارد».

استفاده از محتویات مجله کادر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

انتخاب: هستی ظهیری
مترجم: مژگان تاج‌الدینی
منبع: https://www.artsy.net/article/artsy-editorial-stories-10-iconic-photos-magnums-70-year-history

Save
4.3 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Select your currency
error: محتوا محافظت شده است!!
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
()
x