گفتگو با مژگان طریقی مدیر پیشین موزه عکسخانه شهر

 چیزی که من در مورد عکس‌ها دوست دارم این است که آنها لحظه‌ای را ثبت می‌کنند که برای همیشه رفته است، و دیگر هیچ‌وقت بازنمی‌گردد. (Karl Lagerfeld)

خانم طریقی ممنون می‌شوم پیش از شروع صحبت کمی درباره‌ی پیشینه‌ی کاری شما بدانیم.

مژگان طریقی، دیپلم نقاشی از هنرستان هنرهای زیبای بهزاد وزارت فرهنگ و هنر سابق، جزو اولین دوره دانشجویان رشته‌ی عکاسی دانشگاه تهران، ورودی ۱۳۶۲ و کارشناس ارشد پژوهش هنر هستم. بعد ازاتمام دانشگاه در سال ۶۷ با تدریس عکاسی در هنرستان‌های وزارت ارشاد وارد بازار کار شدم و بعدش به شبکه‌ی دوی صدا و سیما رفتم و چند سال بعدتر وارد سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران شدم. کارم در موزه‌ی عکسخانه شهر از سال ۱۳۷۶ شروع شد؛ در عکسخانه کم‌کم علاقه‌ی من به تاریخ عکاسی شکل گرفت و به مرور زمان یکی از دغدغه‌های شیرین زندگی‌ام شد که تا امروز هم ادامه دارد.

از افتتاح موزه‌ی عکسخانه‌ی شهر به عنوان اولین موزه‌ی تخصصی عکاسی در ایران برایمان بگویید. شما چطور کارتان را در موزه آغاز کردید؟

افتتاح موزه‌ی عکسخانه در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۷۴ توسط مرحوم بهمن جلالی و شهرداری منطقه هفت هم‌زمان با روز جهانی موزه (۲۸ اردیبهشت) انجام شد. بعد از گذشت حدوداً یک سال و چند ماه موزه منتقل شد به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران. در آن زمان مدیر موزه آقای جهانگیر چراغی بود من هم در سال ۱۳۷۶ به عنوان معاون اجرایی کار خود را در موزه عکسخانه شهر شروع کردم و در سال 82 به عنوان مدیر موزه انتخاب شدم و تا سال ۹۴ با همین سمت در عکسخانه مشغول به کار بودم.

در این دوره حدود ۳۰۰ نمایشگاه تاریخ عکاسی، عکاسی معاصر و همچنین مسابقات عکاسی در موزه برگزار شد. اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم سه دوره مسابقه‌ی عکس عاشورا همراه با چاپ کتاب، یک دوره مسابقه آیین‌های سرور و شادمانی ملی و مذهبی که فکر می‌کنم تنها مسابقه‌ای است که با موضوع شادی و شادمانی برگزار شده و کتاب آن هم به چاپ رسید. مسابقه‌ی تهران ۸۶، تهران ۹۰ و ادیان توحیدی هم از جمله‌ی این مسابقات هستند.

 انتخاب عکس‌ها و مجموعه‌ها برای خریداری و اضافه شدن به آرشیو موزه چطور صورت می‌گرفت؟ آیا کیوریتور یا هنرگردان مشخصی با موزه همکاری می‌کرد؟

تمرکز موزه‌ی عکسخانه بیشتر بر گردآوری عکس‌های دوره‌ی قاجار بود. برای انتخاب آثار با صاحب‌نظران آن دوره نظیر مرحوم محمدرضا شریفی، دکتر ستاری، جهانگیر چراغی، اسماعیل عباسی، حسین چنعانی و … مشورت می‌کردیم و راهنمایی گرفتیم. به دلیل جابه‌جایی دائمی و زودبه‌زود مدیران بالادستی، داشتن ارتباط دائمی مشکل بود ولی همیشه از لطف و مرحمت اساتید برخوردار بودیم. بد نیست اشاره کنم که همه‌ی این افراد بدون هیچ چشم داشت مالی‌ای این کار را برای عکسخانه انجام می‌دادند.

انتخاب عکس‌ها هم برای خرید به این صورت بود که معمولاً افراد مجموعه‌های خود را برای اهدا یا فروش می‌آوردند. در صورتی که مجموعه ارزشمندی بود با اساتید ذکر شده جلساتی گذاشته می‌شد و در صورت تأیید، قیمت‌گذاری شده و برای تأمین بودجه به سازمان فرستاده می‌شد. گاهی تصویب می‌شد و موفق به خرید می‌شدیم گاهی هم تأیید نمی‌شد و این بستگی به معاون هنری وقت سازمان داشت و اینکه چقدر دغدغه هنری داشته باشد. البته متأسفانه برای تأیید پروسه‌ی طولانی و سختی پیش‌رو داشتیم.

با توجه به تمرکز عکسخانه‌ی شهر بر عکس‌های قدیمی شرایط نگهداری از شیشه‌های عکاسی، عکس‌های چاپ شده و کارت‌پستال‌ها تا چه حد با استانداردهای بین‌المللی مطابقت داشت؟

در زمان ساخت موزه و افتتاح آن هیچ قسمتی برای آرشیو و نگهداری عکس‌ها و شیشه‌ها تعبیه نشده بود و آنچه بود در ویترین‌ها نگهداری می‌شد. اما با افزایش تعداد عکس‌های مجموعه کم‌کم انبار کوچکی که داشتیم را قفسه‌بندی کرده و به عنوان بخش آرشیو از آن استفاده کردیم. با توجه به قیمت بالای پاکت‌ها و جعبه‌های مخصوص نگهداری عکس‌ها، شیشه‌ها و نگاتیوها و عدم پذیرش مدیران برای صرف هزینه‌ی پاکت‌ها، جعبه‌های ویژه‌ای در اندازه‌های مختلف آماده کردیم و از آن‌ها استفاده می‌شد. تلاش کردیم تمام عکس‌ها را تا جایی که امکان داشت شناسایی کنیم و با همراهی اشخاصی که نام‌برده شد تاریخ حدودی عکاسی و مکان آن بر روی فرمی که جداگانه برای هر عکس طراحی شده بود نوشته شود و ارزش‌گذاری کنیم. واقعیت این است که شیوه‌ی نگهداری ما به دلیل محدودیت‌های مالی با استانداردها فاصله‌ی زیادی داشت اما با امکانات موجود تمام سعی‌مان را برای نگهداری هر چه بهتر آثار انجام دادیم. یکی دیگر از کارهایی که کردیم اسکن تمام آرشیو عکسخانه بود. با این کار نمونه‌های اصلی کمتر در معرض نور و هوای آزاد قرار می‌گرفتند و پژوهشگران و علاقه‌مندان می‌توانستند کارشان را با نمونه‌های اسکن شده پیش ببرند.

تمامی دوربین‌ها و اکساسوارهای عکاسی هم با استفاده از کتاب مرجع که تمام مشخصات دوربین‌های قدیمی را داشت مشخص و قیمت بین‌المللی آن در فرم مخصوص نوشته می‌شد. این کتاب راهنمای بین‌المللی بسیار معتبری برای ارزش‌گذاری دوربین‌ها و وسایل عکاسی است که هر ده سال یک‌بار ویرایش جدید آن چاپ می‌شود. بعد از دسته‌بندی، دوربین‌ها با توجه به قطعشان در قفسه‌های جداگانه نگهداری می‌شدند. به‌هرحال با استاندارد بین‌المللی فاصله زیادی داشتیم ولی حداقل کاری که برای حفظ و نگهداری و دسته‌بندی عکس‌ها و وسایل در توانم بود و بودجه‌ای که سازمان در اختیارمان می‌گذاشت انجام دادم.

بعد ورود دوربین‌های دیجیتال و موبایل‌های دوربین‌دار تعداد افراد علاقه‌مند به کار در لابراتوار عکسخانه کم شد به صورتی که در طول سال حتی یک متقاضی هم نداشتیم. در ضمن تعداد دوربین‌ها و عکس‌ها هم در طول سال‌ها اضافه شده بود و آرشیو دیگر جا نداشت بنابراین تصمیم گرفتیم بخشی از لابراتوار را به آرشیو اختصاص دهیم. پس از قفسه‌بندی و آماده‌سازی آرشیو به فضای قبلی لابراتوار منتقل شد.

در زمان مدیریت شما چه پروژه‌های پژوهشی و فعالیت‌های فرهنگی‌ای در عکسخانه انجام شد؟

فعالیت‌ها را می‌توانم به چند دسته تقسیم‌بندی کنم. در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ که بخش انتشارات موزه فعال بود کارهای ارزشمندی چاپ شد. معرفی گنجینه موزه‌ی عکسخانه شهر (جزو 5 کاندید کتاب سال)، کودکان دیروز، آقا رضا عکاس‌باشی، محمدحسن میرزا آخرین ولیعهد قاجار، مجموعه کارت‌پستال‌های مشروطه به مناسبت صدمین سال، مجموعه کارت‌پستال‌های دروازه‌های تهران، سیمای تهران با همکاری کاخ گلستان، کتاب سه دوره سوگواره عکس عاشورا، آیین‌های سرور و شادمانی ملی و مذهبی بخشی از این فعالیت‌ها هستند. در کنار این کتاب‌ها مجموعه‌ی نمایشگاهی به همراه پژوهش کارت‌پستال‌های تاریخ ایران نیز با موضوعات مختلف در عکسخانه برگزار شد. از سوی دیگر هر فصل نشست‌ها و نمایشگاه‌های متنوعی در موزه برگزار می‌شد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به نمایشگاه‌های ایران به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی، زندگی روزمره‌ی مردم به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی، زنان به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی، مشاغل به روایت کارت‌پستال‌های تاریخی به مناسبت هشتادمین سال درگذشت آنتوان سوریوگین اشاره کرد. در ضمن نمایشگاهی با عنوان مشاغل، پیشه‌ها و حرف دوره قاجار نیز با همکاری مهرداد اسکویی و از مجموعه‌ی شخصی ایشان در عکسخانه برگزار شد. در این نمایشگاه برای هر کارت‌پستال پژوهشی انجام شده بود و توضیحاتی همراه هر کارت‌پستال ارائه می‌شد. هر نمایشگاه با نشست‌هایی همراه بود که در زمان خود بسیار پربار و ارزشمند بود.

علاوه بر این با مجموعه‌داران دیگری هم از شهرهای مختلف ایران مراغه، تبریز، سنندج، تهران، مشهد، شیراز و … همکاری داشتیم. مجموعه‌داران برای ارزش‌گذاری آثارشان از شهرهای مختلف می‌آمدند و عکس‌هایشان را امانت می‌گذاشتند. بعد جلسه‌ای با کارشناسان تاریخ عکاسی عموماً دکتر ستاری، مرحوم محمدرضا شریفی و اسماعیل عباسی گذاشته می‌شد و ارزش‌گذاری عکس‌ها به اطلاع مجموعه‌داران می‌رسید. کلیه خدماتی که در موزه انجام می‌شد کاملاً رایگان بود. در طول مدتی که در عکسخانه بودم کم‌کم نام عکسخانه در سرتاسر ایران مطرح شد و مجموعه‌داران برای به نمایش گذاشتن عکس‌های قدیمی شهرشان تماس می‌گرفتند و هماهنگی‌ها برای برگزاری نمایشگاه انجام می‌شد. تقریباً کنداکتور نمایشگاهی همیشه برای یک سال پر بود. معمولاً برای گشایش نمایشگاه‌ها مراسم کوچکی برگزار می‌شد که از سفرای کشورهای ایتالیا، آلمان، فرانسه، گرجستان، دانمارک و سایر کشورها دعوت می‌کردیم. اغلب با اولین حضورشان علاقه‌مند می‌شدند و همکاری‌ها آغاز می‌شد. به طور مثال نمایشگاهی با عنوان «ایران از گذشته تا امروز» در آکادمی هنرهای زیبای ایتالیا (رم) در سال ۸۶ برگزار کردیم که بازخورد خوبی داشت.

پروژه بزرگ دیگری که انجام شد نام‌گذاری روزی به عنوان روز عکس تاریخی بود. پس از حدود دو سال بررسی و آشنایی با مسائل و مشکلات آرشیوها، در سال ۱۳۸۶ با این نگرش که عکس‌های تاریخی موجود در کشور به عنوان میراث ملی- اثر تاریخی (شیء)/ حامل اطلاعات تاریخی (سند)- دارای اهمیت بسیار هستند.

در نتیجه حفاظت از آن‌ها در برابر عوامل تخریب‌کننده و ثبت اطلاعات ضبط‌شده در آن‌ها و ارائه به خواستاران که به‌طور عمده پژوهشگران رشته‌های مختلف و نسل‌های آینده هستند امری ضروری است.

برای رعایت استانداردهای حفاظت بدنه‌ی فیزیکی آرشیوهای عکس، ساماندهی و طبقه‌بندی آن‌ها، شرح نویسی، عنوان‌نویسی و تهیه نسخ پشتیبان، با دو هدف حفظ اطلاعات در متریال جدید برای انتقال به آینده و افزایش طول عمر این اطلاعات به بهترین شیوه و عالی‌ترین کیفیت ممکن انجام می‌شد. همچنین انتشار آن برای نسل‌های فعلی به صورتی که اصل تصاویر کمتر در دسترس قرار گیرند.

نشست‌هایی هم در پژوهشکده‌ی مرکز اسناد و کتابخانه ملی نشست‌هایی با متخصصین تاریخ عکاسی ایران برگزار شد که در آن نشست‌ها افرادی چون: دکتر ثقهالاسلام مدیر کاخ گلستان، دکتر سمسار، دکتر شهریار عدل، دکتر محمدستاری، رضا فراستی، مهندس فرزام، حسین چنعانی، محمدرضا طهماسب پور، سیدجواد هستی، داوود صادق سا، فاطمه سراییان، آرمان استپانیان، بهمن بیانی، رزیتا میری، نسرین ترابی و نمایندگانی از سازمان اسناد کتابخانه‌ی ملی و کتابخانه‌ی ملک و کتابخانه و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و آرشیوداران خصوصی  حضور داشتند و این نشست‌ها با موافقت رئیس وقت پژوهشکده‌ی مرکز اسناد ملی ایران دکتر محسن جعفریمذهب برگزار شد که نتیجه‌ی آن اعلام روز ۲۵ آذر، به‌عنوان «روز عکس تاریخی ایران» بود. این نشست‌ها برای بهتر پرداختن به دغدغه‌های متخصصین بود و تا امروز هر ساله نمایشگاه یا نشستی برای ادامه‌ی این راه برگزار می‌کنیم. تا سال 1394 برگزاری این نشست‌ها در موزه عکسخانه بود و بعد از آن در سازمان میراث فرهنگی، یونسکو، مرکز پژوهش‌های وزارت خارجه، سازمان اسناد و کتابخانه ملی و… بوده است. یکی دیگر از فعالیت‌های موزه، گرامیداشت عکاسان پیشکسوت یا مجموعه‌داران تاریخ عکاسی بود.

موزه‌ی عکسخانه‌ی شهر چه امکاناتی در اختیار عکاسان قرار می‌داد؟

در دوره‌ای که هنوز عکاسی آنالوگ رواج داشت موزه لابراتواری داشت که برای استفاده به صورت ساعتی در اختیار دانشجویان و علاقه‌مندان عکاسی قرار داده می‌شد. علاوه بر این کتابخانه‌ی موزه در طول دوره حضورم به یکی از غنی‌ترین کتابخانه‌های تخصصی عکاسی در ایران تبدیل شد. به جرأت می‌توان گفت تمام کتاب‌های عکاسی داخلی تا سال ۱۳۹۴ و تعدادی کتاب‌های خارجی هر ساله تهیه و به مجموعه‌ی کتابخانه اضافه می‌شد که اعضا می‌توانستند از آن‌ها استفاده کنند. علاوه بر این کارگاره‌های آموزشی تاریخ عکاسی نیز عموماً در موزه برگزار می‌شد.

انتخاب آثار برای نمایش در گالری موزه با چه رویکردی انجام می‌پذیرفت؟

اوایل حضورم در موزه موضوعی را برای نمایشگاه انتخاب می‌کردیم و هنرمندان و مجموعه‌دارانی که عکس‌هایی مرتبط داشتند را شناسایی می‌کردیم و از آن‌ها برای برگزاری نمایشگاه دعوت می‌شد ولی بعد از گذشت چند سال و بعد از اینکه موزه عکسخانه در ایران شناخته شد از سراسر ایران مجموعه‌داران برای برگزاری نمایشگاه تماس می‌گرفتند و نمایشگاه بعد از بررسی آثارشان برگزار می‌شد. 

ارتباط موزه با فضای آکادمیک عکاسی به چه صورت بود؟

قطعاً حضور اساتید دانشگاه در موزه و برگزاری کارگاه‌های آموزشی در موزه ارتباط خوبی بین دانشجویان و علاقه‌مندان به وجود آورده بود. در سال‌های آخر کار من دانشجویانی برای پروژه‌های پایانی‌شان به عکسخانه مراجعه می‌کردند. علاوه بر این پژوهشگرانی از کشورهای خارجی برای تحقیق می‌آمدند. پژوهشگرانی مانند دکتر استیسی شایی ویلر، الهه هلبیک و کارمن پرز گنزالس که در حال حاضر در زمینه‌ی تاریخ عکاسی ایران بسیار نام‌آشنا شده‌اند.

با توجه به کم رنگ شدن نقش این موزه در سال‌های اخیر به نظر شما جدی‌ترین مشکلات موزه عکسخانه‌ی شهر چیست؟

موزه عکسخانه شهر بخشی از سازمان فرهنگی هنری شهرداری است و با تغییر مدیریت‌های سالانه، سلیقه‌های مختلفی بدون تخصص و تجربه و کارشناسی ارائه می‌شود و این ضربه سختی بر عکاسی و تاریخ عکاسی ایران که یکی از غنی‌ترین پیشینه‌ها را دارد وارد می‌کند. لازم به یادآوری است که موزه‌ی عکسخانه شهر بعد از کاخ گلستان بزرگ‌ترین آرشیو تاریخ عکاسی دوره قاجار (عکس، دوربین و اکساسوار) را در ایران نگهداری می‌کند.

در پایان آرزوی بهترین‌ها را برای عکاسان و پژوهشگران تاریخ عکاسی دارم.

با تشکر از محبت و همکاری شما

هستی ظهیری

استفاده از محتویات مجله کادر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

گفتگو: هستی ظهیری

Save
5 5 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Select your currency
error: محتوا محافظت شده است!!
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
()
x