در زمانهای زندگی میکنیم که دسترسی به دوربین و تولید عکس برای بخش بزرگی از جامعه امکانپذیر شده و همین موضوع افراد زیادی را به تحصیل در رشتهی عکاسی علاقهمند کرده است. در مقابل برخی از دانشجویان و فارغالتحصیلان عکاسی از زمان و انرژیای که در دانشگاه صرف کردهاند ناراضی هستند. ما در پادکست این ماهنامه دربارهی دو نگاه متفاوت به تحصیلات دانشگاهی در رشتهی عکاسی صحبت کردیم و از نگاه موافقان و مخالفان آن گفتیم؛ اما ازآنجا که هر جغرافیایی ویژگیهای خاص خود را دارد و با علم به اینکه شرایط تحصیل در ایران از جنبههای زیادی با دیگر نقاط دنیا متفاوت است، در این مقاله به برخی از مهمترین مشکلات ورود و تحصیل در رشتهی عکاسی در ایران اشاره میکنیم.
متأسفانه منابع پژوهشی محدودی دربارهی این موضوع وجود دارد که یافتن اطلاعات مستدل دربارهی تجربههای متفاوت را دشوار میکند؛ اما علاوه بر منابع پراکنده نظیر مقالات، نشستهایی که در این زمینه برگزار شدهاند و یکی دو پادکست عکاسی، مطالب ارزشمند زیادی در شمارهی ششم نشریهی چشمک ـ مجله تخصصی انجمن علمی دانشجویان عکاسی دانشگاه تهران ـ به چاپ رسیده است که منبع اصلی ما در این مقاله بوده است.
نخستین موضوعی که میخواهیم به آن بپردازیم شیوهی پذیرش دانشجو در مقطع لیسانس است. در ایران سه شیوه رایج برای ورود به دانشگاه و تحصیل در رشتهی عکاسی وجود دارد.
شیوهی اول پذیرش دومرحلهای است. در این شکل علاقهمندان پس از شرکت در کنکور و کسب نمرهی قابل قبول برای مصاحبهی تخصصی دعوت میشوند و تنها به شرط عبور از این مرحله وارد دانشگاه میشوند. مصاحبهی تخصصی در ایران به صورتهای متفاوتی انجام میپذیرد و استاندارد خاصی برای تمام دانشگاهها وجود ندارد. این مدل بیشتر در دانشگاههای مطرح برای جذب دانشجو مورداستفاده قرار میگیرد.
شیوهی دوم پذیرش تک مرحلهای است در این حالت کسب رتبهی قبولی برای ورود به دانشگاه کافی است. شیوهی سوم هم پذیرش بدون کنکور است که در برخی دانشگاهها بیشتر به صورت کارشناسی ناپیوسته صورت میپذیرد. در این حالت تنها نمرات داوطلب در مقاطع قبلی تعیینکننده خواهد بود اگرچه برخی دانشگاهها برای این موضوع نیز محدودیتی ندارند. شیوهی دوم و سوم رایجترین اشکال پذیرش در ایران هستند، بنابراین بخش بزرگی از دانشجویان عکاسی پیش از ورود به دانشگاه نیازی به ارائهی نمونه کار و یا شرکت در مصاحبهی تخصصی ندارند. در شکل اول هم تنها در تعداد انگشتشماری از دانشگاهها ارائهی نمونه کار موردنیاز است. این در جایی است که در بیشتر دانشگاههای دنیا، داوطلبان با ارائهی نمونه کارهای خود مورد ارزیابی و پذیرش قرار میگیرند. در برخی از دانشگاهها پس از این مرحله مصاحبهای تخصصی هم با دانشجو انجام میپذیرد.
مسئلهی بعدی در مورد ظرفیت پذیرش دانشجو در رشتهی عکاسی است. با توجه به تعداد علاقهمندان، ظرفیت دانشگاههای معتبر پایین است؛ بنابراین عبور از کنکور و مصاحبهی تخصصی آن برای ورود به این دانشگاهها میتواند انرژی و زمان زیادی از فرد بگیرد. از سوی دیگر ظرفیت پذیرش در رشتهی عکاسی در برخی از دانشگاهها فراتر از امکانات دانشگاه و توان علمی اساتید آن است. با این حساب بخش بزرگی از دانشجویان عکاسی، آموزشی کم کیفیت را تجربه میکنند.
البته حتی کسانی که در بهترین دانشگاهها درس میخوانند هم با کاستیهایی مواجه هستند. کمبود امکانات آموزشی یکی از این مشکلات است. عکاسی رشتهی پرهزینهای است و مسلماً امکانِ داشتن بخش بزرگی از امکانات تخصصی برای دانشجویان وجود ندارد؛ اما دانشگاه میتواند فرصت تجربه و کار با ابزار مختلف را برای دانشجویان فراهم کند. در حال حاضر هیچیک از دانشگاهها دوربینهایشان را به طور امانی در اختیار دانشجویان عکاسی قرار نمیدهند تا کار با آن را تجربه کنند بنابراین اکثر دانشجویان در ایران، عکاسی را تنها با دوربین شخصی خودشان یاد میگیرند و تجربه میکنند. این به این معنی است که بیشتر این دانشجویان دانش کمی دربارهی کار با دوربینهای مختلف دارند.
علاوه بر این بسیاری از دانشگاهها بخش عکاسی آنالوگ و کار در لابراتوار را به دلیل دشواریهای واردات فیلم و داروها و یا با بهانهی دیجیتالی شدن عکاسی به طور کامل کنار گذاشتهاند و دانشجویان عکاسی هیچ تصوری از فرآیندهای قدیمیتر عکاسی ندارند. در چنین شرایطی دانشجویان عکاسی در شرایطی فارغالتحصیل میشوند که دانش و تجربهی اندکی در مورد عکاسی آنالوگ، شیمی عکاسی و شیوههای چاپ دارند. علاوه بر این، امکاناتِ ارائه نظیر چاپ عکس با دستگاههای حرفهای و با کیفیت نیز در دانشگاهها فراهم نیست؛ بنابراین در این مورد هم دانشجویان علاقهمند باید یادگیری در این حوزه را بیرون از دانشگاه دنبال کنند.
مسئلهی بعد برنامهی آموزشی دانشگاهها برای دورهی کارشناسی عکاسی است. در ایران یک برنامهی آموزشی مصوب وجود دارد که دانشگاهها باید از آن پیروی کنند اما بیشتر دانشگاهها به علل مختلف نظیر به روز نبودن و یا ناکارآمد بودن، این برنامه را تغییر میدهند. مشکل اینجاست که برای داوطلب نحوهی این تغییر مشخص نیست. این مسئله پیامد دیگری نیز دارد و آن پررنگ شدن نقش اساتید و سلایق آنها در تغییر دروس و سرفصلهاست. اگرچه بسیاری از اساتید عکاسی در دانشگاه علیرغم کاستیها تمام تلاششان را برای ارتقا کیفیت آموزش انجام میدهند اما باید بپذیریم که گاهی اعمال سلیقههای شخصی میتواند برای دانشجویان آزاردهنده باشد. به هر جهت وابستگی برنامهی دانشگاه به استاد یا اساتید آن سبب میشود داوطلبان پیش از ورود به دانشگاه دید درستی راجع به برنامهی آموزشی و محتوای آن نداشته باشند که این مسئله میتواند در ادامه سبب سرخوردگی و ناامیدی دانشجویان شود.
نکتهی دیگر آنکه در دانشگاههای ایران گرایشهای متفاوت عکاسی تفکیک شده نیستند بنابراین فضایی آموزش تخصصی برای کسانی که به گرایشی خاص از عکاسی علاقه دارند فراهم نیست. البته از سالهای گذشته رشتهی عکاسی خبری در مقطع کارشناسی ناپیوسته در چند دانشگاه ارائه میشود اما جای خالی سایر گرایشها به ویژه در دانشگاههای معتبر به وضوح دیده میشود. در شرایط فعلی سوگیری دانشگاههای مطرح به شکل یا اشکال ویژهای از عکاسی سبب میشود دانشجویانی که علاقهمند به سایر گرایشهای عکاسی هستند از تلاششان برای ورود به این دانشگاهها و ادامهی تحصیل ناامید شوند.
یکی دیگر از موضوعاتی که سبب نارضایتی دانشجویان عکاسی میشود وضعیت بازار کار عکاسان پس از اتمام درسشان است. در دانشگاههای ایران هیچ درسی برای آشنایی دانشجویان با اقتصاد هنر وجود ندارد؛ بنابراین اطلاعات و تجربهی فارغالتحصیلان عکاسی در مورد کار حرفهای و بازار حتی پایینتر از کسانی است که کار عکاسی را به صورت تجربی دنبال کردهاند. به همین دلیل دانشجو در زمان فارغالتحصیلی نمیداند که مدرک تحصیلی او در نهایت چطور میتواند در یافتن کار مرتبط کمک کننده باشد. علاوه بر این دانشجو در بدو ورود به بازار کار متوجه فاصلهی زیاد آموزشهای دانشگاه با دانش مورد نیاز در کار میشود در نتیجه برای پر کردن فاصلهی آموزش در سایر فضاهای آموزشی نظیر مؤسسات و کلاسهای آزاد کمبودهایش را جبران میکند که با صرف زمان و هزینههای زیاد مواجه میشود.
یکی از وظایف دانشگاه ایجاد بستری مناسب برای گسترش روابط دانشجویان با افراد متخصص و فضاهای کاری مرتبط است. همهی ما با نقش پررنگ ارتباطات در زندگی کاری یک عکاس آشنا هستیم اما در دانشگاههای ایران عملاً چنین ارتباطاتی شکل نمیگیرد. اگر نخواهیم بیانصاف باشیم شاید در چند دانشگاه ارتباطات خوبی میان فضای دانشگاه و خارج از آن ایجاد شده است اما بانی آن تنها استادان عکاسی هستند و هیچ برنامه و پلان مشخصی در نظام دانشگاهی برای این موضوع وجود ندارد. به همین خاطر این بیشتر به شانس شما بستگی دارد که در کجا و با چه کسانی تحصیل کرده باشید.
مواردی که در این مقاله به آن اشاره شد مسلماً تجربهی تمامی دانشجویان عکاسی را در برنمیگیرد اما ازآنجا که به نظر نمیرسد مشکلات ساختاری ورود به دانشگاه و مسائل سالهای تحصیل در دانشگاههای هنر در کوتاه مدت قابلحل باشد امیدواریم این مقاله در گسترش دید مخاطبانش برای انتخاب آگاهانه ورود به این رشته تأثیرگذار باشد.
استفاده از محتویات مجله کادر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
نویسنده: هستی ظهیری