جوهر را بو کنید و در آن غرق شوید: چرا با کتابهای عکس آرامش میشوم؟
تجو کول
اینستاگرام مثل پیتزای یخزده است، نمایشگاهها پر سر و صدا هستند اما کتاب عکس، شورشی آنالوگ در دنیایی است که به طرز ناخوشایندی دیجیتالی شده است.
در این دنیای پر هیاهو، چطور میتوان کمکی موقت پیدا کرد؟ انسانها گوشهنشین و منزوی میشوند، به مذاهب ایمان میآورند، خود را در رمان گم کرده یا با هدفون از واقعیت دور میشوند. با قدم زدن در پارک با ازدحام ساعتهای شلوغ شهر مقابله میکنیم و در برابر هیاهوی عمومی بحثهای سیاسی، خود را با شعر تسلی میدهیم. در عصر آشفتگی، همه به وزنهی تعادل نیاز دارند و برای اکثر مردم این وزنه از چندین چیز مختلف ساخته شده است. کتابهای عکس تقریباً در بالای لیست من هستند. من کتاب عکسی را از قفسهی کتابخانه برمیدارم و حدود بیست یا سی دقیقه در آن غرق میشوم. همین مدت کوتاه به طور موقت دنیای بیرون را برایم بهتر میکند.
ممکن است کتابی باشد که قبلاً بارها آن را ورق زدهام. من فقط راجع به نگاه کردن به عکسها صحبت نمیکنم. عکسها همهجا هستند و بیشترشان بیخاصیتاند. تعداد زیادی از عکسها، حتی عکسهای خوب، به سادگی به شما نشان میدهند هر چیزی چه شکلی است. اما اگر تعدادی از آنها را، مثلاً در یک کتاب یا نمایشگاه کنار هم بگذارید، نه تنها ظاهر اشیا را میبینید، بلکه میتوانید دیدگاهها و نگاه عکاس را هم ببینید. مجموعهای از عکسها گواه تفکر دیداری یک عکاس است، روشی برای دیدن که از طریق انتخاب رنگ، موضوع، مقیاس و چشمانداز آشکار میشود. عکسهایی که در یک نمایشگاه با آنها مواجه میشوید ممکن است چاپهای جدید، زیبا یا نمونههای قدیمی باشند که با هالهای از اصالت آغشته شدهاند. اما نمایشگاهها معایبی دارند؛ آنها میتوانند پر سر و صدا و شلوغ باشند، در ساعات نامناسب باز باشند و در زمانهایی تعطیل باشند. اما در یک کتاب، تصاویر و چیدمان عکاس تا همیشه مال شماست.
هنگامی که آنا اتکینز در سال ۱۸۴۳ آلبومی از مطالعات سیانوتایپ خود در مورد جلبکهای بریتانیایی ساخت، کتاب عکس متولد شد. سال بعد هنری فاکس تالبوت انتشار «قلم طبیعت» را با تصاویر کالوتایپی آغاز کرد. طولی نکشید که عکاسان دیگر به توزیع تجاری عکسهای خود در قالب کتاب دست زدند. اواسط قرن بیستم کتابهای «لحظهی قطعی» اثر هنری کارتیه برسون و «آمریکاییها» اثر رابرت فرانک منتشر شد. هر دو کتاب، به طور واضح به روشی متفاوت تأثیرگذار بودند و تقریباً تمام کتابهای عکس، بعد از این تاریخ با آنها سنجیده شدند. حتی امروزه، اگر از عکاسان بپرسید که چه چیزی آنها را در مسیری که انتخاب کردهاند قرار داده؛ احتمالاً یک یا هر دوی این کتابها را به عنوان نمونه ذکر میکنند. قدرت هر یک از عکسها در موفقیت یک کتاب عکس مهم است. میتوان گفت «آمریکاییها» و «لحظهی قطعی»، در هر دوی این موارد برنده هستند. اما عکاسان نابغهای هم وجود دارند که هرگز کتاب عکس موفقی منتشر نکردهاند. در بهترین حالت، صرفاً از عکسهای خوب خود کتابی درست کردهاند که این کار با انتشار کتاب عکس فرق دارد.
مشخصهای که یک کتاب عکس را منحصر به فرد میکند این است که چگونه تعداد زیادی متغیر در آن به خوبی کنار هم قرارگرفتهاند. کاغذ، کیفیت چاپ، دوخت و صحافی، وزن، رنگ و بافت جلد، طراحی و صفحهآرایی، اندازه و تعادل رنگی تصاویر، تصمیم به استفاده از صفحهی تا شده در میان کتاب یا چاپ روی دو حاشیهی داخلی کتاب، گنجاندن متن یا حذف آن و اگر بنا بر استفاده از متن باشد چند کلمه، در کجای کتاب و با چه اندازهی قلمی. اندازه و وزن کتاب، حتی بوی جوهر هم اهمیت دارد!
هر کتاب عکس انباری بزرگ از تصمیمات و دعوتی به قلمرو حواس مختلف است. اگر شعری خوب باشد، من نسبت به طراحی کتاب آن بیتفاوت هستم، مگر اینکه طراحی آن به طور خاصی ناخوشایند باشد. اما میتوانم حدس بزنم که یک کتاب عکس به دقت طراحی شده یا صرفاً انبوهی از تصاویر است که یکی پس از دیگری چاپ شدهاند. واقعیت این است که لازم نیست همهی عکسهای یک کتاب عکس فوقالعاده باشند و هنرمندان واقعی که با این روش آثارشان را ارائه میدهند میدانند که چگونه تصاویر شگفتانگیز خود را در کنار عکسهای نسبتاً معمولی قرار دهند و ترکیب خوبی ایجاد کنند.
اما چه لذتی دارد وقتی همهی تصمیمات به نظر درست میآیند. هنگامی که کیفیت چاپ عالی است، کتاب با کاغذ درست چاپ شده و بسته به نیاز عکسها، رنگها با هم تناسب دارند؛ تجربهی مواجهه با کتاب چند بعدی شده و خاطرهای خاصتر از کار به یاد میماند. من نه تنها به سبک خاص عکاسان، بلکه به اثر حسی و فیزیکی کتابهای آنها هم توجه و فکر میکنم. صفحات دوتایی برش نخورده در کتاب «روشنایی» اثر رینکو کاواچی به همان اندازه که برای دستانمان هیجانانگیز است، تصاویر درخشان برای چشمانمان دارند. کتاب لیز جانسون آرتو که به نام خودش است ترکیب بیعیب و نقصی از تصاویر رنگی و سیاه و سفیدی است که تا حد زیادی نگاه درخشان او را انتقال میدهد. جلد بنفش پررنگ کتاب «گشت و گذار» از گئورگی پینخاسوف که مانند خط بریل است؛ گویی پیشگویی از پراکندگی عجیب نور در درون آن است. این ویژگیها ماندگارتر از مهم بودن یا نبودن یک پروژه است. گزارشها و پروژههای پژوهشی اهمیت دارند، اما در لحظات احساسی و خاص ما، این حساسیتها هستند که به بهترین وجه ما را به خود انسانیمان باز میگردانند. این گفته به منظور کم اهمیت جلوه دادن بعد اخلاقی عکاسی نیست، بلکه برای این است که نشان دهد بعد زمانی، لحظهای به بهترین وجه شکوفا میشود که شرایط بصری و فرمی برای ارائهی آثار وجود داشته باشد.
در بین تمام عناصری که یک کتاب عکس را واقعاً خاص میکند، مهمترین آنها ترتیب چیدمان تصاویر است. عکاس از طریق چیدمان به ما میگوید باید به چه ترتیبی عکسها را ببینیم. همهی کتابها خطِ زمانی دارند، اما به ویژه در کتابهای عکس، احساس هدایت شدن و به طور همزمان غافلگیر شدن و رضایت شدت بیشتری دارد. کتاب ماساهیسا فوکاس به نام «کلاغهای افسانهای» در سال ۱۹۳۶ چاپ شده که عمدتاً دربارهی پرندگان است، حال غمانگیزی دارد و تاریک است. عکسهای آن تار است و شبانه گرفته شده، عکسها طیف سیاه و سفید دارند و تمامشان در ژاپن گرفته شده است. وقتی داشتم کتابم را آمادهی چاپ میکردم خیلی به کتاب کلاغها فکر میکردم با اینکه تفاوت ظاهری زیادی با هم دارند. با نگاه دوباره به کتاب کلاغها، نگاه فوکاس به من کمک کرد راههای جدید و جالبی را برای فکر کردن به آن پرندگان پیدا کنم. در یک روند جادویی، تصویری از یک بال روی زمینهی سفید بعد از تصویری از گردهمایی کلاغها در برف آورده شده و به دنبال آن عکسی از ردپاهای متعدد پرندگان روی سطحی برفی است که در آن ردپاها به طرز شگفتانگیزی شبیه خود آنهاست. به این ترتیب، سیاه روی سفید با سیاهی روی سفید دیگری دنبال شده که نمایشی عالی از تفکر قیاسی است. این زبانی بدون کلمه است. در جای دیگر، در میان انبوه تصاویر از زاغها، ناگهان گربهای با ظاهر شیطانی ظاهر میشود و سپس یک کارگر جنسی برهنه و پس از آن نمایی نزدیک و تقریباً انتزاعی از یک هواپیمای در حال پرواز. اعتماد به تنوع فوقالعاده است و من سعی کردم در کتابم این اعتماد را در ذهن داشته باشم.
در دنیای مملو از تصاویر زیاد، آرامش کتابهای عکس آنها را محکوم به داشتن مخاطبی کم و گاهی بسیار اندک میکند. چاپ آنها گران است و به ندرت به اندازهی هزینههای خود فروش میروند. به این ترتیب میتوان گفت کتابهای عکس توهینی آشکار به محاسبات بازار هستند. با وجود شواهد موجود مبنی بر پرفروش بودن چند کتاب عکس، رایجترین سرنوشت برای آنها فراموشی است. اما دقیقاً همین خصلت، یعنی سختی فرایند تولید و نامطلوب بودن از نظر مالی است که به آنها اجازه میدهد با صبر و حوصله در قفسههای ما بنشینند. بعد روزی، یک نفر آنها را از قفسه خارج میکند و تحت تأثیر شدت سکوت و غیرقابل پیشبینی بودن آنها قرار میگیرد.
موضوع زمان در مورد کتاب عکس مانند سرگردانی در مسیری باریک است و کمتر روزی میشود که من یکی از آنها را نگاه نکنم. نمیتوان با دکمه لایک به این لذت دست پیدا کرد. کتاب عکس بر اساس مدت زمانی که در یک صفحه معین میمانید، تبلیغاتی برای شما نمیفرستد و ردیابیتان نمیکند. هیچکس مطمئناً نمیداند که چند بار کتاب «مقبره بریون» از گوییدو گوییدی را نگاه کردهام. کتاب عکس در برابر شایعات مقاوم است. باید در تنهایی خود با آن بنشینید و خلوت کنید. این یک تجربه خصوصی است که به طرز نگرانکنندهای در این زمانه کمیاب شده، شورشی آنالوگ در دنیای دیجیتالی نفرتانگیز است. مطمئناً، میتوان به مجموعهای از عکسها در یک دستگاه دیجیتال نگاه کرد، اما دیدن یک کپی ضعیف و بیکیفیت به پیتزای منجمد، قهوه فوری یا گلهای مصنوعی میماند.
کتاب واقعی، موضوع اصلی است. ممکن است از کتابخانهی خود یا از کتابخانهی فرد دیگری کتابی را انتخاب کنید. ممکن است کتاب یک عکاس کمتر شناختهشده باشد. ممکن است توسط مطبوعات کوچک یا یک انتشارات بزرگ چاپ شده باشد. ممکن است یک نسخهی محدود، یک کلاسیک تکنسخه یا یک کتاب جدید شگفتانگیز باشد. اما اکنون شما آن را در دست گرفتهاید و به شما وعدهی تسکین و آرامش میدهد؛ هنگامی که چشم، تصویر را اسکن میکند، نوک انگشتانتان کاغذ را حس میکنند، احساس میکنید اطلاعات اپتیکی در مغز شما پخش میشود، صدای ورق زدن را میشنوید. تصویر بعدی را میبینید، از نفس آرام خودآگاه میشوید و دنیای بیرون از بین میرود.
استفاده از محتویات مجله کادر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
انتخاب: هستی ظهیری
مترجم: یلدا جهانپناه
منبع: Smell the ink and drift away: why I find solace in photobooks | Photography | The Guardian