این مقاله خلاصهای از مقالهی «مطالعهی تحلیلی آثار هنر معاصر ایران بر اساس مفاهیم و کارکردهای رویکرد از آن خودسازی» تألیف نورا اکرم گودرزی و طاهر رضازاده سراسکانرود است که در آبان ماه 1401 در مجلهی علمی پژوهشی باغ نظر به چاپ رسیده است. هدف این پژوهش پیگیری «از آن خودسازی» در آثار هنری به ویژه آثار نقاشان معاصر ایرانی بوده است.
هنر معاصر شاهد پیامدها و پدیدههای گوناگونی بوده که به هیچ عنوان از قواعدِ سنتی هنر تبعیت نمیکنند. یکی از همین پدیدهها «از آن خود سازی» است که هنرمندان بسیاری به آن روی آوردهاند. از آن خود سازی به معنی بازتولید یا تقلید آثار هنرمندان و یا سایر موارد از پیش موجود است و میتواند شامل اقتباس از فرهنگ، هنرهای تجسمی، وام گرفتن از فرمها یا سبکهای هنری، بازتولید و همانندسازی، یا به مالکیت در آوردن ایدههای هنری، سمبلها، آثار باستانی، تصاویر، اصوات، اشیاء، تاریخ هنر، فرهنگعامه و مصنوعات بشری باشد. هنرمند امروز، علاوه بر فعالیتهای فرهنگی، خود نیز مصرفکنندهی هنر است. از این رو «از آن خود سازی» راهکاری برای رجعت به گذشته و استفاده از تصاویر از پیش موجود و بازتولید آثار با مفاهیم جدید است که همزمان با غرب در هنر ایران نیز طرفداران خود را پیدا کرده است.
در شکلگیری و گسترش «از آن خود سازی» در هنر سه متن مهم تأثیرگذار بودهاند. نخست نظریهی «مرگ مؤلف» رولان بارت که در سال 1966 مطرح شد که در آن بارت به تمایل هنر معاصر به حذف پدیدآور و آفرینندهی اثر اشاره میکند. او در این مقاله استدلال میکند که وقتی پیام و مفهوم اثر هنری اهمیت مییابد و در پی تفسیر و معنای اثر هنری هستیم، دیگر خالق و پدیدآورندهی اثر نباید مهم جلوه کند، زیرا هویت اثر هنری در مفهومی است که به مخاطب ارائه میکند.
متن دوم و سوم مقالهی «اثر هنری در عصر تکثیر مکانیکی» نوشتهی والتر بنیامین و کتاب «اصالت هنر آوانگارد و سایر اسطورههای مدرنیسم» از رزالیند کراوس هستند که هر دوی آنها هالهی مقدس و اصالت آثار هنری را با هدف بازتولید دوبارهی آثار کنار میزنند. با تمام این تفاسیر «از آن خودسازی» یکی از ژانرهای هنر مفهومی است که در آن اثر هنری، با تصاحب تصاویر موجود و استفاده از آنها به صورت حاضر و آماده، به جای اتکا به آفرینش و اصالت، بر معنا تأکید میکند.
کارکردهای «از آن خودسازی» در هنر معاصر ایران
با آنکه رویکرد «از آن خودسازی» به طور مشخص شامل بهرهگیری از تصاویر موجود و آثار هنری گذشتگان است، اما نحوهی رویارویی هنرمندان معاصر با این تصاویر و آثار، متعدد و متنوع است. از این رو، میتوان شیوهها و کارکردهای «از آن خودسازی» در هنر معاصر ایران را در سه دستهی مختلف مورد بررسی قرار داد:
1. فراخوان گذشته در وضعیت معاصر
2. ترجمه یا گفتگوی بینا فرهنگی
3. معنی گردانی آثار درون فرهنگی پیشین
1.فراخوان گذشته در وضعیت معاصر؛ بازنمایی عظمت گذشته، مسائل و مصائب انسان امروزی است، مواردی که در معرض توجه هنرمندان بوده است. این گروه از هنرمندان با فراخوان گذشته به صورت بازتولید آثار و به قصد تحسین، تمجید و تکریم و یا برای تصدیق عظمت و شکوه تصاویر و آثار گذشته، «از آن خود سازی» کردهاند. در این شکل از آن خود سازی، تصویری که از گذشته به عاریت گرفته شده در زمینهای دیگر که به آن تعلق ندارد قرار میگیرد و در واقع نوعی نا هم زمانی، ناهماهنگی و عدم تناسب به وجود میآورد که مخاطب را به تأمل وادار میکند. بدین ترتیب، تصویر و اثر مورد نظر از بستر خود جدا شده و در جایی دیگر و زمانی دیگر مورد استفاده قرار میگیرد، مفهوم و کارکردش کاملاً تغییر میکند و در شکلی جدید و حیاتی دوباره بازنمود پیدا میکند. مهرداد محب علی از جمله هنرمندانی است که آثاری شاخص و قابل توجه در زمینهی از آن خود سازی به جای گذاشته است. محب علی کنش انسانهای امروزی پیرامونش را با آثار برجستهی نقاشان انقلابی فرانسه ترکیب و در واقع نوعی معادلسازی میکند و یادآور میشود که تاریخ همواره به اسطورههای جدید نیاز دارد.
2.در نوع دومِ از آن خود سازی، ترجمه یا گفتگوی بینا فرهنگی و ترکیب فرهنگ و هنر ایرانی با آثار مهم و تأثیرگذار غربی مورد تأکید قرار گرفته است. در اینجا هنرمندان ایرانی از دغدغههای جهانی تأثیر گرفته و درصدد در آمیختن آثارِ فرهنگی خود با آثار و تصاویر پیشین جهان هنر برآمدهاند. هنرمندان این نسل، برخی در مهاجرت و برخی در داخل ایران، برای بیان و گفتگوی بینالمللی به از آن خود سازی آثار هنرمندان غربی و درآمیختن آنها با فرهنگ و سنت ایرانی و وضعیت جامعهی معاصر رو آوردهاند. ازجملهی این هنرمندان محمود سبزی است. سبزی با دغدغهی معاصریت و شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خود، با التقاط فرهنگ ایرانی با فرهنگ دیگر جوامع، آثاری در حیطهی از آن خود سازی خلق کرده است. او در آثارش با تلفیق نشانههای فرهنگی شرق و غرب، هویت مونتاژ شده و درهم برهمی را ارائه میکند که به باورش نشان دهندهی زخم پنهان و رو به گسترش در پیکر فرهنگی جامعه است. به عنوان مثال در اثر مریلین مونرو _که بیشتر آن را با آثار شاخص اندی وارهول به یاد میآوریم_ سبزی آن را با پیشینهی فرهنگی خود ترکیب کرده، مفهوم و نقوش شرقی بر تصویر غالب است به طوری که مخاطب را به سمت و سویی گنگ در بیمکانی و بیزمانی سوق میدهد.
3. معنی گردانی آثار درون فرهنگی پیشین، یکی دیگر از اشکال از آن خود سازی است که با دخل و تصرف در آثار شناخته شدهی پیشین ایرانی و افزودن معانی تازهای به آنها صورت میگیرد. در این دسته هنرمندانی را داریم که ضمن تهی کردن آثار ایرانی از معنا و ارزشهای پیشین، اثری دیگر با معانی جدید خلق کردهاند. این شیوه از کاربردیترین جلوههای از آن خود سازی است که موجب تکثر معنایی تصاویر میشود و امکان ایجاد خوانشهای متفاوت در بازههای زمانی متفاوت را فراهم میسازد.
شاهپور پویان از جملهی این هنرمندان است که به شیوهی تهی کردن آثار قبلی از معنای پیشین، سراغ بازنمایی نگارههای از پیش موجود و همانندسازی فضای اصلی آنها میرود. او همهی عناصر نگارهی اصلی را نگه میدارد، ولی رویدادها و فیگورهای آن را حذف میکند. پویان پایه و اساس نگارگری ایرانی که مبتنی بر رخدادهای انسانی و واقعههای تاریخی و ادبی هستند را حذف کرده و فضای خالی نگارهها را به نمایش درمیآورد. بدین ترتیب، مخاطب با مقایسه تصویر از پیش موجود نگارهها که در پس ذهن خود دارد و تصویر جدیدی که هنرمند حلق کرده است دچار سردرگمی و حیرت میشود. در تصویر نگارهی معروف «کاخ خورنق» اثر کمالالدین بهزاد، این هنرمند با جسارت صحنههای خالی از انسان و رویدادهای انسانی را به نمایش میگذارد.
استفاده از محتویات مجله کادر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
نویسندگان: نورا اکرم گودرزی و طاهر رضازاده سراسکانرود
تلخیص: هستی ظهیری