فروش عکس‌ها از طریق شبکه‌های اجتماعی در صحبت با روشن نوروزی

روشن نوروزی متولد 1364 در تبریز و دانشجوی دکتری ارتباطات است. او که بعنوان عکاس مطبوعاتی و مستند فعالیت می‌کند، بنیان‌گذار و دبیر اجرایی جایزه عکس شید (جایزه مستقل عکاسی مستند اجتماعی) و سردبیر آژانس عکس ایران‌ایمیجز است.

از نظر شما چه عواملی عکاسان ایرانی را به سوی فروش شخصی آثارشان سوق می‌دهد؟

روشن نوروزی: پاسخ این سوال به چند عامل بستگی دارد. اول اینکه هر آرتیستی از فروش کارش یک لذت شخصی می‌برد که می‌توان آن را بدین صورت معنا کرد که یک رفتار حرفه‌ای در حال انجام شدن است و بر اساس همین موضوع فروش آثار در سال‌های اخیر به یک دغدغه‌ی عمومی برای اغلب هنرمندان تبدیل شده است حتی برای آرتیستی که کارش خیلی ظرفیت فروش ندارد. به طور مثال عکاس نوعی از عکاسی را انجام می‌دهد که نه به درد کالکتور می‌خورد که رویش سرمایه‌گذاری کند نه به درد کسی که بخواهد از آن به عنوان یک اثر دکوراتیو استفاده کند. ولی آن‌ها هم یک شکلی از تلاش را برای فروش اثر به شکل نسخه‌ی پرینت شده برای فروش اثر هنری انجام می‌دهند.

 نکته‌ی بعدی درآمدزایی است. خیلی از آرتیست‌ها به خصوص بچه‌های جوانی که دارند کار می‌کنند نیاز دارند که پروژه‌های بعدی‌شان را استارت بزنند امری که مستلزم تأمین سرمایه است. برای همین دست به فروش کارهای قبلی می‌زنند و بعضاً این کار جواب می‌دهد و کاربرانی که در شبکه‌های اجتماعی دنبالشان می‌کنند علاقه‌مند می‌شوند که به آن‌ها کمک بکنند و کارشان را می‌خرند. ضمن اینکه فروش در این فضا مزیت‌هایی هم برایشان به همراه دارد. اول اینکه هزینه‌های پیش تولید مثل نمایش در گالری حذف می‌شود و کاری را که معلوم نیست فروش برود یا نه چاپ کنند و قاب نمی‌کنند چرا که در شبکه‌های اجتماعی کارها بنا به سفارش تولید می‌شود و پورسانتی بابت فروش عکس‌ها به گالری داده نمی‌شود. به نظرم مجموعه‌ی این عوامل در سوق دادن عکاسان به سمت فروش شخصی آثار تأثیرگذار هستند.

بازار فروش عکس‌های ایرانی را در شبکه‌های اجتماعی چطور می‌بینید؟

ر ن: وقتی از شبکه‌های اجتماعی صحبت می‌کنیم عموماً منظورمان اینستاگرام است یعنی شبکه‌ی اجتماعی دیگری را برای فروش آثار به رسمیت نمی‌شناسیم حتی سایت شخصی عکاس را. در واقع وقتی به چنین سؤالی پاسخ می‌دهیم باید در نظر گرفت که صحبت در مورد اینستاگرام است. در مورد بازار فروش هم شاید خیلی جزيیات عدد و رقمی نداشته باشم ولی چیزی که مسلم است این است که اینستاگرام به عکاس‌ها برای شکلی از فروش کمک کرده که قبلاً مارکت گسترده‌ای نداشته است.

مارکت فروش عکس را در دو گروه می‌شود دسته‌بندی کرد. دسته‌ی اول آثاری که کالکتورها با نیت سرمایه‌گذاری می‌خرند که بعداً بتوانند بفروشند، روی آن سرمایه‌گذاری کنند و در بازار هنر خریدوفروش کنند که واقعیتش این است که از ابتدا در حوزه‌ی عکس مارکت گسترده و پیچیده‌ای در کار نبوده است. همیشه این طرف تعداد محدود و انگشت‌شماری آرتیست بود و به همان نسبت محدود و انگشت‌شمار تعدادی کالکتور آن طرف بوده است و در این میان یک سری آدم‌ها و گالری‌ها هم به مرور زمان اضافه‌شده‌اند. یک کارهای بین‌المللی هم شده که خیلی محدود بوده و در قیاس با عکاس‌هایی که وجود دارند و کار می‌کنند تعدادشان خیلی کم است ضمن اینکه در این داستان ژانرها خیلی تأثیرگذارند.

اما یک مارکت دیگری هست که می‌توان اسمش را گذاشت «فروش محفلی» به این معنا که همه‌ی ما دوست داریم در خانه‌مان یک سری تابلوی خوب و عکس‌های خوب داشته باشیم و شاید آنجا خیلی از دغدغه‌های خرید و فروش حرفه‌ای اثر هنری مثل ادیشن، امضا، با کیفیت بودن تکنولوژی چاپ، ماندگاری طولانی مدت اثر و شرایط پیچیده‌ی نگهداری که باعث بشود اثر بیش از سیصد چهارصد سال ماندگاری داشته باشد مطرح نیست. ما می‌خواهیم یک حظ بصری، یک لذت، یک دکوراسیون تمیزی را در خانه، در محل کارمان داشته باشیم و خب معمولاً اینجا به نظر من شبکه‌های اجتماعی به طور ویژه اینستاگرام به آرتیست‌ها کمک کرده بتوانند در این فضا فروش داشته باشند. حالا اگر عکاسی ادیشنی می‌زند دستش درد نکند ولی در اینجا دغدغه‌ی خریدار یا مخاطب این چیزها نیست و عموماً قیمت اثر هم در این فضا به مراتب پایین‌تر است و امکان خرید اثر برای بخش بیشتری از جامعه فراهم است. ضمن اینکه مخاطب هم بی‌واسطه بدون رفتن به گالری و بدون پیگیری رویدادهای هنری به طور مستقیم از صفحه‌ی شخصی عکاس در جریان موضوع قرار می‌گیرد، کارها را می‌بیند و اگر بخواهد آن‌ها را می‌خرد. خیلی اوقات هم پیش آمده که اصلاً عکاس قصد فروش آثار را نداشته است اما با یک مخاطبی روبرو شده که گفته من این عکست را می‌خواهم، چند می‌فروشی؟ و عکاس تازه متوجه شده که در این فضا یک ظرفیتی هم برای فروش آثار است.

در فروش آثار از طریق شبکه‌های اجتماعی تا چه میزان استانداردهای فروش اثر هنری رعایت می‌شود؟

ر ن: وقتی در مورد استانداردهای فروش اثر هنری حرف به میان می‌آید یک نکته‌ای را باید در نظر داشته باشیم. آن‌هم اینکه این استانداردها نتیجه‌ی یک توافق بین خریدار و فروشنده است؛ یعنی وقتی می‌گوییم که فروش حرفه‌ای اتفاق می‌افتد و کالکتور، گالری‌دار یا کسی که می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند کار را می‌خرد یک مجموعه توافق‌هایی وجود دارد. از جمله اینکه شما تعداد محدودی از نسخه‌های چاپ ‌شده‌ی آن اثر را می‌توانید بفروشید و به عنوان آرتیست باید اصالت اثر را تضمین کنید. گالری‌ای که دارد اثر را می‌فروشد باید سرتیفیکیت بدهد در واقع حفظ استانداردهایی که در این مارکت تعریف ‌شده‌ است.

به نظر من در شبکه‌های اجتماعی خرید و فروش واجد استانداردهای دیگری است. به خاطر همین اگر بخواهیم آن را با استانداردهای حرفه‌ای فروش اثر هنری مقایسه کنیم شاید به جرات بتوانیم بگوییم که خیلی از فاکتورها اصلاً لحاظ نمی‌شود از کیفیت کاغذ چاپ گرفته تا ادیشن، امضا و چیزهای دیگر… ولی واقعیت امر این است که آن فروشی که در شبکه‌های اجتماعی اتفاق می‌افتد هم یک توافقی میان خریدار و فروشنده است که منصفانه بین هر دو اتفاق می‌افتد بنابراین آنجا هم شاید یک استانداردهای دیگری رایج باشد از جمله قیمت مناسب، قاب مناسب و چیزهایی شبیه به این ولی واقعیت این است که پروسه‌ای که در فروش حرفه‌ای آثار هنری با آن مواجهیم مثل ادیشن، امضا، سرتیفیکیت، تکنولوژی چاپ، کیفیت کاغذ، کیفیت شیشه و چیزهای شبیه به آن به ضرس قاطع در این فضا اتفاق نمی‌افتد.

خریداران آثار عکاسان ایرانی ارائه شده در شبکه‌های اجتماعی بیشتر چه کسانی هستند؟

ر ن: به شخصه در شبکه‌های اجتماعی خیلی کار نفروختم ولی به ‌واسطه‌ی دسترسی‌ای که به تکنولوژی‌های چاپ داریم با عکاسانی مواجه هستم که در این شبکه‌ها کار می‌فروشند. عمده‌ی خریداران آثار در شبکه‌های اجتماعی افراد علاقه‌مند هستند یا به تعبیری عامه‌ی مردم. درصد بیشتری از عکس‌هایی که در این فضا به فروش می‌رسد سویه‌های مستند دارند به این معنا که عکس‌های فاین آرت درصد کمتری را شامل می‌شوند. معمولاً عکاسان مستند بیشتر به من مراجعه کرده‌اند و معمولاً با قیمت منصفانه‌ای که امکان خریدش برای عموم مشتریان علاقه‌مند فراهم باشد کارشان را فروخته‌اند. از آن طرف بیشتر خریداران علاقه‌مندانی هستند که به سوژه‌ی عکس یا به خود آرتیست علاقه دارند که در اکثر مواقع سوژه در اولویت خریداران است. به طور مثال اگر عکاسی هست که روی موضوع عشایر کار می‌کند، خریدار عکس اساساً علاقه‌مند به فضا، فرهنگ و شرایط اجتماعی است و برای همین سراغ این عکاس می‌آید و از او عکس می‌خرد.

از نظر شما آیا عکس‌هایی که توسط هنرمندان از طریق شبکه‌های اجتماعی به فروش می‌رسند آینده‌ای در بازار هنر دارند؟

 ر ن: از منظر من حتی عکس‌هایی که از طریق گالری‌ها در فضای حرفه‌ای به فروش می‌رسد هم آینده‌ی روشنی در بازار هنر ندارند چون که حتی مارکت حرفه‌ای‌مان هم که اسم حرفه‌ای دارد رفتارهای غیرحرفه‌ای دارد. هنوز فضاهای زیادی را داریم که در آن اثر با سرتیفیکیت نادرست یا با ادیشن‌های عجیب و غریب ردوبدل می‌شود. من معتقدم که طرح چنین سؤالی به صورت پیش‌فرض دارد این مارکت جدید را به سوی آن مارکت قدیمی هل می‌دهد که به نظرم ضرورتی ندارد؛ یعنی عکسی که از طریق شبکه‌های اجتماعی به فروش می‌رود اگر به عنوان عکسی که قرار است بعدها خرید و فروش شود نباشد فرق چندانی با یک پوستر که خرید و فروش می‌شود ندارد. البته حتی این پوستر هم بعدها می‌تواند واجد یک ارزش و اهمیتی بشود ولی موضوع این است که در فروش پوستر دغدغه‌ی این استانداردها وجود ندارد. بر همین اساس انتظاری هم نیست که مارکت پیچیده‌ای داشته باشد چون در آنجا ادیشن خیلی دغدغه‌ی خریدار نیست. بیشتر این موضوع مهم است که فرد بتواند اثری را از یک آرتیستی در خانه یا محل کار خودش داشته باشد که از دیدنش لذت ببرد، اثری که جنبه‌های دکوراتیوش در اولویت است.

استفاده از محتویات مجله کادر بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

گفتگو: هستی ظهیری

Save
5 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Select your currency
error: محتوا محافظت شده است!!
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
()
x